اندازه نگه‌ دار که اندازه نکوست
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۱/۰۳/۱۸
  • تعداد بازدید: ۱,۰۰۹

اندازه نگه‌ دار که اندازه نکوست

همسایه نیازمندی داشتیم که روزی از مادرم کاسه ای نخود خواست.

مادرم به او از منزل نخود داد، چون پدرم اختیار بخشش از منزل را به مادرم داده بود.

۱۰ روز گذشت، باز آن زن برای نخود به خانۀ ما آمد و مادرم کاسه ای نخود به او داد.

گفتم: مادر! این همسایۀ ما خیلی اهل اسراف است؛ یک کاسه نخود را ما دو ماه می خوریم ولی آن ها ۱٠ روزه اسراف و تمام می کنند.

مادرم گفت: پسرم! اشتباه فکر نکن، ما هر روز برنج می خوریم و آنان مثل ما برنج ندارند و هر روز آش می خورند.

ما از روی میلمان غذای باب میل خود می پزیم ولی آنان از روی آنچه در خانه دارند، غذا درست می کنند؛ پس برنامۀ غذایی ما از روی میل ماست و برنامۀ غذایی آنان از روی آنچه در خانه دارند.

درنتیجه ما اسراف می کنیم، نه آنان!

agent نویسنده: محسن یوسفی

می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

حساب جادویی زمان
حساب جادویی زمان
تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه‌ات اینه که بانک هر روز صبح یک...

فصل‌های زندگی هم مثل فصل‌های سال ماندنی نیستند
فصل‌های زندگی هم مثل فصل‌های سال ماندنی نیستند
مردی چهار پسر داشت. او هرکدام از آن‌ها را در فصل‌های مختلف به سراغ درخت...

عمری را که همچون دقایق می‌گذرد غنیمت شمار
عمری را که همچون دقایق می‌گذرد غنیمت شمار
پدر پیری در حال احتضار و در بستر بیماری فرزندش را نصیحتی کرد. پدر گفت: پسرم!...

شکر رحمت کن که رحمت در پی است
شکر رحمت کن که رحمت در پی است
شخصی تعریف می‌کرد که یکی از دوستانم مدتی سردرد عجیبی داشت و مشکوک به بیماری...

ارسال نظر برای «اندازه نگه‌ دار که اندازه نکوست»

برو بالا