#داستان#رویاها و انتخاب‌ها
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۱/۲۴
  • تعداد بازدید: ۲۴۰

#داستان#رویاها و انتخاب‌ها

#داستان

#رویاها و انتخاب ها

امشب هم مثل هر شب همینجا، یعنی ستاره ها بر آسمان می درخشیدند، من، لیلا، نشسته بودم و به دنیای خیالی ام فکر می کردم. دل تنگی های زندگی ام در این باغ زیبا آرام می گرفتند، اما آرزوهایم همچنان در دل م پرواز می کردند. مثل همیشه در گوشم صدایی از یک نویسنده بزرگ می پیچید: «رویاها نتیجه میلیون ها انتخاب اند، میلیاردها شکست، و تعداد کمی موفقیت…»

بالاخره تصمیم گرفتم شجاعت به خرج دهم. به جای نشستن و انتظار کشیدن، بروم و رویاهایم را دنبال کنم. در دلم شوری حس می کردم که مرا به سمت کوهستانی پر از رمز و راز می کشاند، جایی که درختی جادویی وجود داشت. جایی شنیدم که می گفتند این درخت به کسانی که شجاعت کافی برای رسیدن به آن داشتند، قدرت تحقق رویاها را می بخشد.

پس از روزها تلاش، با قلبی پر از امید و ناامیدی به درخت جادویی رسیدم. درختی بزرگ و با شکوه که با برگ های درخشانش در آفتاب می درخشید. به آرامی نزدیک شدم و در حالی که قلبم به شدت می تپید، رو به درخت کردم و خواسته ام را گفتم: «من لیلا، می خواهم رویاهایم را محقق کنم. اما بارها شکست خورده ام. آیا می توانی به من کمک کنی؟»

درخت با صدای ملایمی پاسخ داد: «تو تنها نیستی، لیلا. هر شکستی که تجربه کرده ای، بخشی از سفر تو بوده است. تو برای رسیدن به موفقیت، باید شجاع باشی و از شکست ها یاد بگیری. انتخاب های تو به خودت و رویاهای تو بستگی دارد.»

با شنیدن این کلمات درخت، من، احساس قدرتی در درونم زنده شد. تصمیم گرفتم شجاعت بیشتری به خرج دهم و از درخت خواستم تا به من قدرت شجاعت و اعتماد به نفس بدهد. درخت با تکان دادن برگ هایش نوری درخشان از خود ساطع کرد و من را در احاطه اش گرفت. ناگهان احساس کردم قدرتی عظیم در درونم جوانه زده است.

با این قدرت تازه، به خانه و اتاقم بازگشتم و با عزم و اراده به دنبال رویاهایم رفتم. هر بار که با شکستی مواجه می شدم، به یاد می آوردم که آن ها فقط فرصت هایی برای یادگیری اند. انتخاب های جدیدم مرا به رویاهایم نزدیک تر می کردند و شجاعت در دلم جوانه می زد.

سال ها گذشت و من در نهایت موفق شدم به رویای بزرگم دست یابم. نویسنده و شاعری بزرگ و معروف شدم و کتابهای زیادی نوشتم که الهام بخش دیگران بودند. هر شکست و انتخابی که کرده بودم را با قدردانی به یاد می آوردم و در دل می دانستم که شجاعت، کلید تحقق رویاهاست.

امروز می دانم که رویاها نتیجه میلیون ها انتخاب اند، میلیاردها شکست، و تعداد کمی موفقیت… اما اکنون می فهمم که با شجاعت و اراده، می توانم هر رویایی را به حقیقت تبدیل کنم. این داستان من است، داستان دختری به نام لیلا که با شجاعت، مسیرش را پیدا کرد و یاد گرفت که هر انتخابش یک گام به سوی تحقق رویاهاست.

#لیلا_طاهری_نژاد

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

برچسب ها:
می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

داستان انتخاب‌های قلب
داستان انتخاب‌های قلب
در شهر بزرگی به نام "شهر آرزوها"، زندگی زوجی به نام "سارا" و "امیر" جریان...

مردی که مدام با چترش بر سرم می‌کوبید
مردی که مدام با چترش بر سرم می‌کوبید
#معرفی_کتاب #کتاب_خوب_بخوانیم #مردی_که_مدام_با_چترش_بر_سرم_می‌کوبید #نویسنده_فرناندو_سورنتینو #ترجمه_شکیبا_غیاثی من این کتاب را از سایت طاقچه خواندم که کتاب ١١...

شبی که عروسک زنده شد
شبی که عروسک زنده شد
#معرفی_کتاب #کتاب_بخوانیم #شبی_که_عروسک_زنده_شد #آل_آر_استاین نویسنده کتاب «شبی که عروسک زنده شد» یک آمریکایی است. در این...

معرفی کتاب داستان: پر
معرفی کتاب داستان: پر
"پر" داستانی شاعرانه و مفهومی است که در آن یک پرنده به نام "پَر" به...

ارسال نظر برای «#داستان#رویاها و انتخاب‌ها »

برو بالا